رویاهای رها

ساخت وبلاگ
«آدمک ها»توی سرت همه چیز زنده استحیوانات ، گیاهان، انسان هامن اینجا زندگی می کنمبیرون،خاک سرد استباد است ، زوزه می کشد بر دیار آدمک ها(چند آدمک آبی به شعرم آویزان می شوند)ذهن توآرامش خدا را داردهر چه را می خواهم زندگی می کنمشعر های بنفش مرا می خوانیبیرون هوا بهتر می شودو چراغ خواب زیبا ی ماهمه چیز را به خواب می بردگربه مان را، گل های سرخ و زرد وسبزمان راآدمک های صورتی و آبی را، کبوتران را...همه در نور بنفش چراغ می خوابندومن و تو ،تا صبح در ذهن زیبایت عاشقی می کنیممن دست های پر نورت را می بوسمپاهای توانایت راوبر تن راحتت لم می دهمتو تمام مرا می بوسیدر نور نرم چراغ خوابتخت ما خسته نیستتا گاهِ صبح که نور طلایی خورشیدبر تن ما می تابدتو سه کلمه ی جادویی را می بوسی و می رویمن در ذهن تو می خوابمتو آن بیرون گندم می کاریو کبوترها خاک را شخم می زنندو تو حاصل گندم مان رابین آدمک ها تقسیم می کنیآدمک ها صورت ندارندفقط آبی اند و صورتیسه کلمه ی جادویی را می گویند«خوب فکر کنیمخوب حرف بزنیمخوب عمل کنیم»به خانه باز می گردیبه خاک باز می گردند...رها برنجکارچهارشنبه 1403/2/5 ساعت 20:55 رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:26

کورهمراه موج های دریاپایین می رود ،بالا می آید قیمت شیر خشکارزش سر سوزن های انسولیننایاب می شود داروهای حساس اعصابدر شومیز های تازه ی دختران دریادر تیپ های لاکچری پسران جنگلشب های شلوغ رشتتا بامدادکباب کثیف و باقالای پختهپیتزا و پاستاهمراه موج بالا و پایین می رود معیشتدر اهواز در سیستان لرستان مشهد شیرازشب های رشت،رنگ به رنگلباس ها و خوراک هاکور ،جابجا می شود صف های خرید وفروش بورسهمراه موج های دریادر گوشی اصحاب تِرید همما فرو رفته در رنگ ها و غذاهاهر روز چشمانمان تنگتر می شودو هرشب در هیئت سوسک های برگشته با دست وپاهای باریکبرای خوردن و پوشیدن نعره می کشیم...اینجا در میدان شهرداری اما هنوزنفس های شریفی سرخصف کشیده اندبرای گرفتن افطاری نذریرها برنجکارسه شنبه 1403/1/21 ساعت 18:54 رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:22